تبليغات در ايران امروز
با قيمت مناسب و كيفيت عالی
بازگشت به صفحه اول

حسن عباسيان – رئيس جمعيت عربهای خوزستان مقيم مركز (بيت العرب)

نامه‌ای برای جنتی

● مردم عرب خوزستان اغلب با شكم‌های گرسنه بر روی دريائی از نفت می‌خوابند و در تابستانها آب تلخ و شوری می‌نوشند زيرا كه در زمان شاه ظالم قسمتی از آب كارون را به اصفهان و در بعد از انقلاب قسمتهای ديگری را به يزد و اخيراً به كرمان سرازير نمودند و علاوه بر اين تصميم گرفته شد تا سهميه‌ای از باقيمانده ناچيز آن در آينده برای شهرستان قم اختصاص دهند.
● زمين‌های آباد كشاورزی زارعين عرب را به زور غصب نموده‌اند و در اختيار طرح كشت و صنعت نيشكر كه موفق نبوده است گذاشته اند و بدينوسيله علاوه بر هزينه مبالغ هنگفت به محيط زيست و درآمد و محصولات كشاورزی محلی و ملی خسارت و لطمه جبران ناپذير وارد كرده اند

Wed / 20 04 2005 / 9:01

حسن عباسيان – رئيس جمعيت عربهای خوزستان مقيم مركز (بيت العرب)
توضيح: اين نامه قبل از حوادث اخير اهواز نوشته شده است

بسمه تعالی
حضرت آيت ا.. العظمی جناب آقای احمد جنتی
با سلام و احترام

در خطبه آخرين جمعه سال ١٣٨٣ فرموده بوديد كه كانديداهای رياست جمهوری از دامن زدن به اختلافات و مسائل قومی خودداری نمايند. در حقيقت حقوق قومی در حال حاضر از مسائل حاد كشور است كه اذهان اقوام ايران را به خود مشغول نموده و بعنوان قضايای اساسی در ميان آنها مطرح می‌باشد. بنابراين لازم می‌آيد كه مشروعيت اين حقوق در چارچوب اسلام و قانون و با توجه به منافع ملی و خير و صلاح نظام جمهوری اسلامی ايران و شرايط و اوضاع بين المللی، اگرچه بصورت مختصر بررسی شود. تا معلوم گردد چگونه سخن گفتن از اين حقوق نه تنها توسط كانديدا‌ها بلكه توسط مسؤولين كشور نيز يك تكليف و واجب دينی و انسانی و يك مسؤوليت قانونی است كه موجب هر چه بيشتر وحدت ملی و تماميت ارضی كشور می‌شود. برای اين منظور به چند آيه شريفه از قرآن كريم اشاره می‌گردد.

١- «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم». يعنی‌ای مردم (خطاب به تمام مردم روی زمين بدون توجه به نژاد، مليت، دين ، طبقه اجتماعی، زبان ، فرهنگ ، محل سكونت و غيره خواه ايرانی باشند يا غير ايرانی) ما شما را از زن و مرد آفريديم (يعنی تمام انسانها و به عبارت ديگر تمام اقوام و ملل جهان از جمله اقوام ايران مانند فارس ، ترك، عرب ، كُرد ، بلوچ ، تركمن و غيره و تمام نژادهای سياه، سفيد، زرد و سرخ از يك پدر و مادر آفريده شده‌اند) و بصورت ملل يا اقوام و قبائل در آورديم (يعنی تعداد مردم در آغاز آفرينش بيشتر از دو نفر يا يك پدر و مادر نبود- آدم و حوا- ولی بعداً به علت زاد ولد و تناسل و پس از گذشت زمان تعداد آنها فزونی يافت و قبائل و اقوام يا ملل بسيار زيادی با فرهنگ‌های مختلف بوجود آمد) تا يكديگر را بشناسيد و با هم آشنا گرديد (اين شناسائی يا آشنائی ملل و اقوام يا قبائل با يكديگر حاصل نمی‌شود مگر از راه همزيستی مسالمت آميز و اين همزيستی به دست نمی‌آيد مگر از راه احترام متقابل آنان به حقوق يكديگرچه در سطح جهانی و چه در سطح داخلی يك كشور) همانا كه گرامی ترين شما در پيشگاه خداوند با تقوا ترين شما است (يعنی پايه و اساس برتری فرد و قبيله و قوم يا ملت در اسلام تقوا است و تقوا فقط شامل نماز و روزه و ساير عبادات نيست بلكه شامل رعايت و اطاعت از تمام دستورات الهی و رعايت حقوق شرعی و قانونی افراد و اقوام يا ملل و اجرای عدالت و مساوات و عدم تبعيض نژادی در يك كشور اسلامی و انجام هر عمل خير ديگری است كه موجب رضای خاطر خداوندی و تقرب بندگان به ذات باريتعالی شود).

٢-«ما من دابة فی الارض و لا طائر يطير بجناحه الا امم امثالكم ». يعنی تمام جانوران روی زمين و تمام پرندگان ، امت و يا جماعتهائی هستند مانند شما انسانها. كلمه امت و جمع آن امم در عربی به معنی « جمهور» يا « شعب » و در فارسی به معنی جماعت ، قوم ، ملت ، گروه ، نسل ، نژاد ، توده مردم و يا پيروان يك دين و مسلك می‌باشد. اين كلمه در ٦٤ آيه شريفه ذكر شده و جزء در چهار آيه در آيات ديگر معنی يكسان دارد و عبارت از گروه يا جماعت و يا قوم و ملتی است كه با گروه و جماعت و يا اقوام و ملل ديگر وجه اختلاف و تمايز دارد و شامل انواع گروه‌ها و جماعتهای انسانی و جن و حيوان و پرندگان است. اين وجه تمايز و اختلاف موجب تعدد و كثرت اقوام يا ملل می‌شود و بنابر اراده و مشيت الهی تحقق يافته است و قابل بحث و مجادله هم نمی‌باشد زيرا كه خداوند فرموده است: «و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة » سوره نحل آيه ٩٣. يعنی چنانچه خداوند متعال می‌خواست‌ای انسانها شما را بصورت يك قوم يا ملت يا امت واحد در می‌آورد و به عبارت ديگر ملتی با نژاد و دين و فرهنگ و تاريخ و زبان و ويژگيهای يكسان ديگر. ولی اراده خداوندی چنين نبود « و قطعناهم فی الارض امم » يعنی انسانها را بصورت امت يا ملل و يا اقوام تقسيم و تجزيه نموديم.
كلمه امت نيز ممكن است به بخشی يا جماعتی از مجموع پيروان يك دين يا يك پيامبر كه در عبادت خود با ساير پيروان اين دين يا پيامبر وجه تمايز و اختلاف داشته باشد اطلاق شود. « و من قوم موسی امة يهدون بالحق و به يعدلون» يعنی از قوم موسی ، قوم يا ملتی موجود است كه به حق هدايت و عمل می‌نمايد و عدالت پيشه دارد. اين قوم در حقيقت جزئی از كل به شما می‌رود و به حساب آوردن آن به عنوان يك قوم يا امت جداگانه و مستقل از امت واحد حضرت موسی از نظر قرآن تناقض به شمار نمی‌آيد و بنابراين يك قوم يا يك ملت ممكن است جزئی از يك قوم يا ملت ديگر باشد مانند ملت مسلمان مصر يا عراق كه جزئی از ملت يا امت واحد مسلمانان جهان به حساب می‌آيد و بدين ترتيب امت واحد مسلمان جهان بنابه عامل جغرافيائی ، زبانی ، فرهنگی، تاريخی، مذهبی و يا وجه مشترك ديگر به چندين قوم يا ملت تقسيم می‌شود و اين تقسيمات با روح اسلام مطابقت دارد و به پيكر اسلام بعنوان يك واحد لطمه نمی‌زند.
بنابر مفهوم امت يا ملت در قرآن كريم می‌توان گفت كه ملت ايران جزئی از ملت واحد اسلام است و خود نيز با توجه به وجود تمايزات و اختلاف درونی تاريخی و فرهنگی و دينی و مذهبی و نژادی و محدوده جغرافيائی و غيره به اقوام يا ملتهائی مانند قوم يا ملت فارس، ترك، عرب ، كُرد، تركمن، بلوچ، لر و غيره تقسيم می‌شود و همانطوری كه انشعاب امت يا ملت مسلمان ايران و ملت ترك و ملت عرب و غيره از اسلام به امت واحد مسلمانان لطمه نمی‌زند اين تقسيم كه مبنای اسلامی و قانونی دارد ( اصول قانون اساسی ) به استقلال و تماميت ارضی و وحدت و يكپارچگی ملت ايران يا ملت مادر خدشه و خللی وارد نمی‌سازد.
اين تعريف اسلامی از ملت يا امت با تعاريف و نظريات انديشمندانی مانند فيخته كه تنها عامل وحدت در زبان و مانچينی ايتاليائی كه عواملی مانند داشتن زمين و نژاد و زبان و عادات و فرهنگ و زندگی و احساس مشترك و يا « رنه » فرانسوی كه تنها عامل اراده و يا استالين كه عامل تاريخ ، زبان و اقتصاد و فرهنگ مشترك و يا نظريه ساطع الحصری كه زبان و تاريخ مشترك را پايه و اساس وجود و تعريف يك ملت می‌داند تطبيق می‌كند.
در حقيقت همين كه يك وجه تمايز ناسيوناليستی يا دينی و مذهبی برای گروهی از انسانها فراهم آيد، اين گروه بنابر حكم قرآن كريم يك قوم يا ملت يا امت به حساب می‌آيد و هيچ مسلمانی نمی‌تواند و نبايد منكر اين حقيقت شود زيرا وقتی از نظر قرآن كريم به گروهی از چهارپايان امت گفته شود چگونه يك مسلمان بتواند به حقوق قومی گروهی از انسانها اعتراف ننمايد و آنها را پايمال سازد؟
قرآن كريم به روشنی جامعه بشری را به قبائل و اقوام يا ملل برابر و متساوی الحقوق چه در سطح بين المللی و چه در چارچوب داخلی يك كشور يا محدوده جغرافيائی تقسيم نموده و تبعيض و استعباد و استثمار و استعمار افراد و قبائل و اقوام را با اشكال مختلف آن فرهنگی، سياسی ، اقتصادی و غيره را مردود دانشته است.
احساس مليت يا قوميت يك حالت يا وضع و يا يك پديده تاريخی است كه برای هر فردی از روز تولد تا مرگ حاصل می‌شود. يك انسان ممكن است ايرانی يا ترك يا عرب يا فرانسوی يا هندی يا امريكائی و غيره باشد بدون اينكه خود بخواهد يا نخواهد، و همانطور كه آدم نمی‌تواند پدر يا مادر خود را انتخاب كند، اين امر از عهده او خارج است.
در كشور اسلامی ايران يك ترك ، ترك است و يك كُرد كرد است و يك عرب عرب است ولی از نظر اينكه تمام اقوام ايران دارای اراده و سرزمين و تاريخ و فرهنگ و زبان فارسی مشترك و وجوه و مشتركات ديگر می‌‌باشند، ايرانی به حساب می‌آيند.
از نظر تاريخی هم يك دولت اسلامی يافت نمی‌شود كه بر مبنای يك قوم يا يك ملت تكوين يافته باشد و چنانچه كشوری بخواهد به بهانه وحدت و يا به بهانه ديگری اقوام و يا ملل بوجود اورنده اين دولت يا كشور مسخ و حذف نمايد و فرهنگ و حقوق قومی آنها را ناديده بگيرد و از ميان اين چند قوم يا ملت فقط فرهنگ يك قوم را عموميت داده و آنرا بر كليه اقوام تابعه تحميل نمايد اين امر با اسلام منافات دارد و يك بدعت به شمار می‌ايد و بدعت نيز كفر است.
خلافت اسلامی در عهد خلفاء راشدين و بنی اميه و بنی عباس و خلافت عثمانی كه از مجموعه‌ای از اقوام تشكيل يافته بود، تمام حقوق اقوام از جمله فرهنگ آنها را محترم می‌شمرد. تاريخ ايران نيز نشان می‌دهد كه در دوران حكومت هخامنشيان ، جانشينان اسكندر مقدونی، اشكانيان ، ساسانيان ، اسلام ، مغولان ، صفويه ، افشاريه و قاجاريه و به عبارت ديگر در تمام دوران تاريخی تا حكومت رضاخان، امارات و ولايتهای ايران به صورت خودمختار يا شبه مستقل اداره می‌شد و اديان و فرهنگ اقوام يا ملل ايران مورد احترام بود بطوريكه در عهد داريوش هخامنشی امپراطوری ايران ٤٩ قوم يا نژاد و حداقل ٢٥ تا ٣٠ منطقه يا ايالت فدرال و خودمختار داشت. در زمان حكومت رضاخان شيوه اداری حكومت به نوع ديكتاتوری متمركز و فاشيستی ضد اسلام مبدل شد و سياست قوم ستيزی و محو هويتهای قومی و تحميل فرهنگ قوم فارس بر اقوام ايران معمول گرديد. اين سياست به خاطر جلوگيری از نفوذ كمونيسم و بنا به ضرورت و شرايط جهانی مخصوص آن زمان از طرف استعمار انگليس به ايران ديكته شد.
در حقيقت كشوری كه بريك قوم و يك فرهنگ اتكاء داشته باشد و حقوق و فرهنگ اقوام ديگر خود را ناديده و پايمال كند نمی‌تواند يك حكومت اسلامی را تحقق دهد و برای كشورهای جهان امروز و انقلابات اسلامی الگو ونمونه باشد. يك دولت نمی‌تواند هم ناسيوناليست و هم اسلامی باشد. دولت اسلامی پاكستان در آغاز استقلال چون سياست ناسيوناليستی و استبداد داخلی را در پيش گرفت و فرهنگ قوم پنجاب را بر ساير اقوام تحميل كرد مورد اعتراض بعضی از جريانهای فكری و انديشمندان اسلامی پاكستان مانند « مودودی » قرار گرفت و موجبات تجزيه و استقلال ايالت بنگلادش را سبب شد.
انحلال دولت يا خلافت عثمانی بعد از انقلاب ١٩٠٨ و به عبارت ديگر انحلال دولت مشترك ترك و عرب و تبديل آن به يك دولت پان تركيسم توسط تركان جوان و اتخاذ سياست تركسازی و محو فرهنگ و زبان عربی و استبداد و قلع و قمع و تبعيد اعراب موجب تشكيل احزاب و جمعيت‌های علنی و زيرزمينی به منظور نشر افكار ناسيوناليستی و مبارزه عليه پان تركيسم و تأسيس يك كشور مستقل گرديد و سرانجام در آغاز جنگ جهانی اول چون آزادی خواهان عرب و حسين ، شريف مكه بين جانبداری از متحدين مخصوصاً بريتانيا و جانبداری از دولت تركيه و متفقين مردد بودند پس از مشورت با همديگر با توجه به عامل دينی يعنی اسلام ترجيح دادند كه در صف دولت عثمانی بجنگند ولی در مقابل از اين دولت تقاضا نمودند تا از استبداد و سياست قلع و قمع آزاديخواهان و عرب ستيزی و محو هويت و فرهنگ و زبان عربی دست بكشد و زندانيان عرب را آزاد نمايد و به مناطق عربی فلسطين ، دمشق و بيروت نوعی خودمختاری و به منطقه حجاز استقلال دهد ولی دولت تركيه با تهديد و ارعاب به درخواست آنان جواب رّد داد و علاوه بر اين، زندانيان عرب را اعدام كرد. از اينرو آزاديخواهان عرب عامل اسلام را ناديده گرفته و با وجوديكه در نتيجه مكاتبات حسين شريف مكه با ماكماهون نماينده تام الاختيار بريتانيا در قاهره از مفاد معاهده سايكس- پيكو منعقد در سال ١٩١٦ و سياست استعماری متحدين و تقسيم مناطق نفوذ بين فرانسه و انگليس بعد از پيروزی در جنگ اطلاع يافته بودند، در صف متحدين قرار گرفته و انقلاب و قيام بزرگ خود را عليه امپراطوری عثمانی آغاز نمودند زيرا كه بريتانيا قول و قرار امتيازاتی را به آنان داده بود و بدين ترتيب بعد از پايان جنگ و شكست تركيه ، سرزمين حجاز ، نجد و يمن به استقلال رسيد و سرزمينهای سوريه ، لبنان، اردن و فلسطين اگرچه به استقلال كامل نرسيدند ولی برخلاف مورد تركها حداقل به قوميت و زبان و هويت عربی خود دست يافتند و در اداره امور داخلی با استعمارگران فرانسوی و انگليسی مشاركت نمودند و عراق نيز بعد از انقلاب سال ١٩٢٠ عليه سپاهيان بريتانيا به استقلال رسيد.
آزاديخواهان عرب در جنگ جهانی اول برای توجيه قيام خود عليه تركها به ناسيوناليسم و افتخارات ملی يا قومی خويش متكی شدند زيرا كه اسلام ديگر نمی‌توانست جنگ عربها را عليه خلافت اسلامی تركها توجيه نمايد. بنابراين هنگامی كه مهاجم يا استعمارگر يا قوم حاكم و ستمگر مسلمان باشد ، ناسيوناليسم عامل اتحاد مردم در مبارزه ، شورش و انقلاب عليه متجاوز می‌شود. مانند مورد مبارزات مردم كردستان عراق عليه حكومت بعث سابق، ولی وقتی متجاوز و استعمارگر مسلمان نباشد مردم هم از عامل دين و هم از عامل ناسيوناليسم در مبارزه خود به عنوان يك حربه استفاده می‌نمايند مانند آنچه كه در مبارزه آزاديبخش مردم الجزائر بر عليه اشغالگران فرانسوی به كار گرفته شد.

٣- اقوام ايران كه در دوران حكومت منفور پهلوی در چارچوب ملی و قومی گرفتار ستم مضاعف بودند بلافاصله پس از روی كار آمدن رضاخان قيامهای قومی و جنبشهای مسلحانه و مبارزات انفرادی و گروهی خود را به صورت متناوب و به اشكال مختلف آغاز نمودند ولی از طرف حكومت بسختی سركوب و قلع و قمع شدند با اين وجود آنان مبارزات خود را تا پيروزی انقلاب اسلامی ادامه دادند و با فداكاری و دادن شهدا در چارچوب ملی و دينی سهم به سزائی در پيروزی انقلاب و نيز در دفاع از آرمانهای آن در جنگ تحميلی داشتند و به قانون اساسی كه اراده ملی را بازگو می‌كند و در راستای خير و صلاح كشور و ملت و اسلام به تصويب رسيد، دل بسته بودند و انتظار داشتند كه پس از پيروزی انقلاب حداقل آثار و لكه ننگين و شرم آور سياست ستمگری و هويت و فرهنگ زدائی اقوام كه از دوران پهلوی به جای مانده است از جبين ملت شريف و مسلمان ايران زدوده شود.
اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی مانند يك كالبد يا يك پيكر يا مجموعه‌ای غير قابل تفكيك از همديگر است. و عدم اجرای يك يا چند اصل آن به منزل بريدن اعضاء و دچار نقص عضو كردن اين بدن و به عبارت ديگر بيمار و معلول ساختن پيكر قانون اساسی و عدم احترام به اراده ملی و سرانجام نرسيدن به هدف مطلوب قانونگذاران و ملت است.
اقوام ايران علاوه بر مطالبات ملی و يا در سطح كشور مانند تحقق دموكراسی دينی و آزادی و توسعه و رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی و غيره مطالبات شرعی و قانونی خاص خود را نيز دارند كه متأسفانه هر وقت بخواهند از حقوق قومی خود سخن به ميان آورند ممكن است به خيانت و تجزيه طلبی متهم شوند.
اجرای اصل ١٥ (استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدريس ادبيات اقوام در مدارس در كنار زبان فارسی ) و اصل ١٩ (داشتن حقوق برابر برای همه اقوام و شهروندان ايران صرف نظر از رنگ ، نژاد، زبان و تفاوتهای ديگر آنها ) و اصل ٤٨ ( لزوم توزيع عادلانه درآمدهای ملی در استانها و توزيع فعاليتهای اقتصادی برحسب نيازها و استعدادها ) از آرزوی مشترك تمام اقوام ايران می‌باشد و علاوه بر اين هريك از مناطق قومی مطالبات و محروميتها و ستمهای خاص خود را دارد. برای نمونه مردم عرب خوزستان اغلب با شكم‌های گرسنه بر روی دريائی از نفت می‌خوابند و در تابستانها آب تلخ و شوری می‌نوشند زيرا كه در زمان شاه ظالم قسمتی از آب كارون را به اصفهان و در بعد از انقلاب قسمتهای ديگری را به يزد و اخيراً به كرمان سرازير نمودند و علاوه بر اين تصميم گرفته شد تا سهميه‌ای از باقيمانده ناچيز آن در آينده برای شهرستان قم اختصاص دهند. زمين‌های آباد كشاورزی زارعين عرب را به زور غصب نموده‌اند و در اختيار طرح كشت و صنعت نيشكر كه موفق نبوده است گذاشته اند و بدينوسيله علاوه بر هزينه مبالغ هنگفت به محيط زيست و درآمد و محصولات كشاورزی محلی و ملی خسارت و لطمه جبران ناپذير وارد كرده اند. زمينهای باير را به جای اينكه به مردم محلی و عرب بيكار بدهند و وسيله اشتغال آنان را فراهم نمايند به شركتهای كشاورزی غير بومی واگذار نموده اند. اين شركتها نيز به علت ناسازگاری صاحبان آنها با آب و هوای گرم و عدم آشنائی با محيط تا به حال در رسيدن به اهداف خود پيشرفتی حاصل ننموده اند و اگر احياناً بتوانند كاری را بانجام برسانند مسلماً به كمك عربها و از راه استخدام آنها با مزد بسيار كم خواهد بود. در استخدام دولتی بين عرب و غير عرب تبعيض قائل می‌شوند و مسؤوليت حساس و مديريتها را به دست غيربوميان و بعضاً كم تجربه و غير دلسوز سپرده اند. نبود بهداشت و عدم توسعه راه‌ها و ارتباطات و عدم اجازه نشر روزنامه و مطبوعات به زبان عربی و فقدان برنامه راديو و تلويزيون محلی و عدم رسيدگی به عمران شهرها بالخصوص مناطق جنگ زده از مشكلات ديگر مردم عرب است. بيمارستانها و مطب‌های پزشكان از بيماران عرب پُر است و توسعه يافتگی فقط در زمينه فقر و شيوع بيماری و كثرت بيماران و خيل بيكاران و فراوانی معتادان حاصل شده است. يك عرب به سختی از امتيازات اقتصادی مانند وام برای طرحهای اقتصادی خود استفاده می‌نمايد. تخم نفرت را در دل غيربوميان كاشته‌اند و غير عرب غالباً از عرب متنفر است و يك عرب حتی در انتخاب اسم دلخواه برای فرزند خود آزاد نيست.

٤- تحولات جهانی مانند پايان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهير شوروی، نظم نوين جهانی و تك قطبی شدن نظام بين الملل، اشغال افغانستان و عراق ، انقلابات گرجستان و اوكراين و قيرقيزستان ، سوء استفاده سياسی امريكا و كشورهای اروپائی از خواسته‌های مشروع اقوام و ملل در سايه حمايت دموكراسی و حمايت از آنان ، طرح مبارزه با استبداد و فقر و تروريسم ، نابودی سلاحهای كشتار جمعی، مبارزه با نقض حقوق بشر، طرح خاورميانه بزرگ و غيره از يك طرف و پيشرفت علم و تكنولوژی ارتباطات و اطلاع رسانی از طرف ديگر ، كشورهای منطقه را به سختی تكان داده و آنها را به تجديد نظر در سياستهای استبدادی خويش و ايجاد اصلاحات داخلی وادار ساخته است. ايجاد اين تغييرات و اصلاحات صرفاً به علت فشارهای خارجی نيست بلكه بيداری و آگاهی سياسی اقوام يا ملل نيز باعث گرديد تا اين حكومتهای مستبد به منظور حفظ موجوديت و ثبات و امنيت داخلی و استمرار و دوام سلطه خود ، خواستهای مردمی يعنی دموكراسی ، آزادی ، حقوق بشر، حقوق زنان و مخصوصاً حقوق فرقه‌های مذهبی و حقوق اقوام و غيره را مورد توجه خاص قرار دهند.
حكومتهای ديكتاتوری منطقه دريافتند كه به علت نداشتن پايگاه مردمی در مقابل هجوم و يا تحريم اقتصادی و سياسی بيگانه و يا در مقابل قيامها و انقلابات داخلی تاب مقاومت ندارند. اين حكومتها وضع عراق را از نظر دور نداشته اند و به چشم خود ديدند كه مردم اين كشور به خاطر نجات و رهائی از حكومت ديكتاتوری بعث و علی رغم ميل واقعی خود چگونه از اشغالگران استعمارگر امريكا با گل و هلهله استقبال نمودند. مردم عراق در حقيقت وطن فروش نيستند بلكه به خوبی می‌دانستند كه مبارزه با استعمارگران خارجی از مبارزه با استبدادپيشه گان داخلی آسان تر است زيرا كه مبارزه عليه متجاوز بيگانه شكاف و صف بندی‌های موجود در مبارزات داخلی را در پی نخواهد داشت.

٥- در حقيقت فدراليسم يا خودمختاری و احترام به حقوق قوميتها در ادوار مختلف تاريخ در ذات و خون ايرانيان عجين شده و عامل اساسی عظمت و اقتدار و ثبات امپراطوريهای ايران بوده است و اين شيوه حكومت در قديم و در حال حاضر برای كشورهائيكه دارای اقوام يا ملل متعدد باشند مناسب ترين و بهترين نوع حكومت است در غير اينصورت اختلافات قومی جامعه را از روند تكاملی و توسعه خود باز می‌دارد و قسمت اعظم بودجه و وقت دولت را به خود اختصاص می‌دهد و سرانجام باعث تضعيف نظام گشته ، وحدت ملی و تماميت ارضی كشور را دچار مخاطره می‌سازد.
ايران تنها به يك قوم تعلق ندارد بلكه متعلق به تمام ايرانيان می‌باشد و رحمت الهی و دموكراسی دينی و آزادی بيان و انديشه براساس قانون اساسی شامل همه اقوام شده است. سلب آزادی اقوام ايران از مطالبات خود و ممنوعيت كانديداهای رياست جمهوری از سخن گفتن درباره حقوق و مسائل قومی و مسكوت و ناديده گرفتن اين حقوق و به عبارت ديگر زير پا گذاشتن اصول قانون اساسی و مبادی اسلامی و مساوات و برابری اقوام ايران سبب تعميق و تشديد اختلافات و شكافهای قومی می‌شود و به دشمنان برای مداخله بهانه و دست آويز خوبی می‌دهد ولی برعكس چنانچه دولتمردان و يا كانديداها از حقوق قومی هموطنان خويش سخن گويند و به اقوام ايران قول و قرار‌های صادقانه جهت تحقق اين حقوق بدهند بدون شك اين امر باعث رضايت خاطر و اميدواری و مشاركت ارادی و عمومی بيش از ٥٠ درصد جمعيت ايران در انتخابات می‌شود و موجبات ثبات و امنيت و اتحاد و همبستگی هرچه بيشتر ملی و تماميت ارضی ايران و یأس بيگانگان می‌شود.
در خاتمه ضمن آرزوی توفيق برای خدمتگزاران اين كشور و تعالی و سرافرازی ملت ايران ، اميد می‌رود مسؤولان امر ، موضوع مطالبات و حقوق اقوام را مورد بررسی و مطالعه جامع و مورد عنايت و توجه خاص خود قرار داده و به سادگی از آن نگذرند بلكه به فكر چاره جوئی و يافتن راه حل مناسب و درست برای اين معضل مهم و ملی باشند.

به اميد بهروزی برای همه ايرانيان
حسن عباسيان


ايران امروز (نشريه خبری سياسی الكترونيك)
Iran Emrooz (iranian political online magazine)
iran emrooz©1998-2005 ........... editor@iran-emrooz.net